چاپ کردن این صفحه

نوروز، جشن کهن ایرانیان

پنج شنبه, 29 اسفند 1392 14:03 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

نوروز در میان مردم ایران از لحاظ دینی و فرهنگی از اهمیت خاصی برخوردار است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهرداری اشتهارد، جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان از ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شد و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه: «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.»

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: «چون درگذشته پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد.

سرآغاز جشن ِنوروز، روز نخست ماه فروردين (روز اورمزد) است و چون برخلاف ساير جشن ها برابری نام ماه و روز را به دوش نمی کشد، بر ساير جشن های ايران باستان برتری دارد.

در مورد پيدايی اين جشن افسانه های بسيار است اما آنچه به آن جنبه ی رازوارگی می بخشد، آيين های بسياری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام می گيرد.

اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگی و درهم ريختگی آغاز می شود، حيرت انگيز نيست چرا که بی نظمی يکی از مظاهر آن است.

ايرانيان باستان ناآرامی را ريشه ی آرامش و پريشانی را اساس سامان می دانستند و چه بسا که در پاره ای از مراسم نوروزی آن ها را به عمد بوجود می آوردند. چنان که در رسم باز گشت ِمردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردين) چون عقيده داشتند که فروهرها يا ارواح درگذشتگان باز می گردند، افرادی با صورتک های سياه، برای تمثيل، در کوچه و بازار به آمد و رفت می پرداختند و بدين گونه فاصله ی ميان مرگ و زندگی و هست و نيست را در هم می ريختند و قانون و نظم يک ساله را محو می کردند. بازمانده ی اين رسم آمدن حاجی فيروز يا آتش افروز بود که تا چند سال پيش نيز ادامه داشت.

از ديگر آشفتگی های ساختگی، رسم «مير نوروزی»، يعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح کسی را از طبقه های پايين برای چند روز يا چند ساعت به سلطانی برمی گزيدند و سلطان موقت - بر طبق قواعدی - اگر فرمان های بيجا صادر می کرد، از مقام اميری برکنار می شد. حافظ نيز در يکی از غزلياتش به حکومت ناپايدار مير نوروزی گوشه ی چشمی دارد:

سخن در پرده می گويم، چو گل از غنچه بيرون آی که بيش از پنج روزی نيست حکم مير نوروزی

خانه تکانی هم به اين نکته اشاره دارد. نخست درهم ريختگی، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زير و رو می شد.

در بعضی از نقاط ايران رسم بود که حتی خانه ها را رنگ آميزی می کردند و اگر ميسر نمی شد، دست کم همان اتاقی که هفت سين را در آن می چيدند، سفيد می شد. اثاثيه ی کهنه را دور می ريختند و نو به جايش می خريدند و در آن ميان شکستن کوزه را که جايگاه آلودگی ها و اندوه های يک ساله بود واجب می دانستند. ظرف های مسين را به رويگران می سپردند. نقره ها را جلا می دادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک می کردند. فرش و گليم ها را از تيرگی های يک ساله می زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان - فروهرها - (ريشه ی کلمه ی فروردين) در اين روزها به خانه و کاشانه ی خود باز می گردند، اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال می شوند و برای بازماندگان خود دعا می فرستند و اگر نه، غمگين و افسرده باز می گردند. از اين رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر می سوزاندند و شمع و چراغ می افروختند.

در گير و دار خانه تکانی و از 20 روز قبل از عید، سبزه سبز می کردند. ايرانيان باستان دانه ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به شماره ی هفت (نماد هفت امشاسپند)، يا دوازده (= شماره ی مقدس برج ها)، در ستون هايی از خشت خام بر می آوردند و باليدن هر يک را به فال نيک می گرفتند و بر آن بودند که آن دانه ها در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانواده ها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (انديشه ی نيک)، هوخت (گفتار نيک) و هوورشت (کردار نيک) سبز می کردند و فروهر نياکان را موجب بالندگی و رشد آنها می دانستند.

اصيل ترين پيک نوروزی، سفره ی هفت سين بود که به شماره ی هفت امشاسپند از عدد هفت مايه می گرفت. آنچه بر سر خوان نوروزی گذارده می شود به غیر از هفت سین آینه و شمعدان و طبعاً شمع های فروزان، نان، نارنج غوطه ور در آب، شیرینی، سکه، سبزی خوردن، تخم مرغ رنگ کرده، ماهی قرمز، اسپند و گلدان سمبل است که گفته اند شش نشانه است از برتری اهورامزدا بر اهریمن

سیب؛ نماد زایندگی و عشق

سنجد؛ میوه درخت کنار است که وقتی بارور می شود و عطر آن در فضا می پیچد تحریک کننده قوای احساسی انسان است و معتقدند که موجب عشق انسانها به یکدیگر می شود به همین دلیل سنجد هم سمبل عشق است

سرکه؛ نماد صبر و شکیبایی

سیر؛ نماد تندرستی

سبزه؛ نماد باروری و نوزایی

سماق؛ درباره سماق گفته شده به رنگ خورشید در حال طلوع است و مظهر طلوع و آغاز دوباره است.

آب؛ سمبل روشنى دل است که مظهر ایزد بانوى نیرومند آب‌ها آناهیتاى بزرگ است که مقامى بسیار والا در ایزدان ایران باستان دارد. آناهیتا ایزد بانوى عشق، بارورى، آب، برکت‌ بخشى و پیروزگرى است.

آینه؛ آینه نمادی از به خویشتن نگریستن و به درون نظاره کردن است. دقیقاً آن چیزی که در لحظه سال نو توصیه شده و در آن لحظه بی همتا که گذشته و آینده به هم پیوند می خورد باید نظری به خویشتن خویش کرد.

ماهی؛ نماد زایش‏، تازگى، شادابى و تکاپو

شمع؛ مظهر فروغ و روشنایی

سکه؛ نشان ثروت و دارندگى

اسپند؛ به معناى مقدس‏ و نماد دورکننده‌ى چشم بد

شکر و شیرینى؛ براى شیرین‌کامى همیشگى افراد خانواده

نارنج؛ نارنج شناور در میان آب نماد زمین بر روى آب است. در اسطوره‌ى آفرینش‏ آمده است که پروردگار آب را آفرید و سپس‏ عرش‏ خود را بر آن بنا نهاد.

تخم‌مرغ؛ نماد آفرینش‏، نطفه و بارورى

نان؛ نشان برکت و رونق روزی

و گلاب که بازمانده ی رسم آبريزان يا آبپاشان است (بر مبنای اشاره ی ابوريحان بيرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشيدن به يکديگر نماد پاکيزگی از آن آلايش است.)

درباره سفره هفت سین همچنین گفته شده است که سین ها نمادی از صداقت، عدالت و انصاف، رفتار و کردار و گفتار نیک، کامیابی و کامیاری، پرهیزکاری و تقوا و بخشش هستند.

«با آرزوی سالی توام با سلامتی و بهروزی»

خواندن 1226 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
دهقان